- معرفی کتاب :
سید احمد ماجدی را با کتاب معروفش بنام “یک قطره تا دریا” میشناسند ولی او اخیرا در ادبیات داستانی واقعی به روایتگری مسیر زندگی مومنان مجاهد و صالحی پرداخته و اثر جدیدی بنام “قصه سفر” خلق کرده که طعم دلچسب زبان و قلم آن کام مخاطبان را شیرین خواهد کرد. کتاب حاضر چهارمین اثر چاپ شده از ایشان میباشد که در 64 صفحه و قطع رقعی به چاپ رسیده است.
- بخشی از کتاب :
من و پدر رفتیم طبقه بالا. پدر گفت خوب فکر کن، عجله هم نکن، دلتم شور نزنه، خدا بزرگه و خوب بلده کارها رو جلو ببره.
طپش قلب گرفته بودم، گفتم من میرم یک کمی راه برم.
تو کوچه راه میرفتم که: “خدایا من از پس یک زندگی میتوانم بر بیایم؟” و از این حرفها که یک دفعه یک موتوری در حال حرکت شروع کرد به تیر اندازی، افتادم زمین، مردم داد میزدند و پلیس را خبر میکردند که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان هستم و چند روز است که اینجا هستم. پدر و مادرم از پشت شیشه نگاهم میکردند و مادرم داد میزد: “بهوش آمد! بهوش آمد! به مدد ابالفضل بهوش آمد”
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.